من گفتم...خداگفت
آه خداي من! گفتم:خسته ام! گفتي:از رحمت خدا نااميد نشويد.(زمر-53) گفتم:هيچ كس نميدونه تو دلم چي ميگذره. گفتي:خداحائل است بين انسان و قلبش!(انفال-24) گفتم:خدايا;هيچ كس رو ندارم! گفتي:ما از رگ گردن به...
View Articleخونه خدا
الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم الو ... الو... سلام کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟ مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟ پس چرا کسی جواب نمیده؟ یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس .بله با کی کار داری...
View Articleداستان عشق
يکي بود يکي نبود وقتي خورشيد طلوع کرد از پشت پنجره کلبه اي قديمي،شمع سوخته اي را ديد که از عمرش لحظاتي بيش نمانده بود. به او پوزخندي زد و گفت: ديشب تا صبح،خودت را فداي چه کردي؟ شمع گفت: خودم را فدا...
View Articleکم کم داره یادم میره!!!
« یکی بود یکی نبود. یه روزی روزگاری یه خانواده ی سه نفری بودن. یه ئختر کوچولو بود با مادر و پدرش.بعد از یه مدتی خدا یه داداش کوچولوی خوشگل به دخترکوچولوی قصه ی ما میده.بعد از چند روز که از تولد نوزاد...
View Articleعشق دستمال کاغذی به اشک
دستمال کاغذی به اشک گفت: قطره قطرهات طلاست یک کم از طلای خود حراج میکنی؟ عاشقم ! با من ازدواج میکنی؟ اشک گفت: ازدواج اشک و دستمالِ کاغذی! تو چقدر سادهای خوش خیال کاغذی! توی ازدواج ما تو مچاله...
View ArticleArticle 1
سلام به همهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه من دوباره برگشتممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
View Article
More Pages to Explore .....